پورپیرار و تخت جمشید (بخش ۲)

ناصر پور پیرار گفته است: قابل تامل ترین مطلب، توجه به پایه ستون هایی است که در تعداد زیاد بر کف سالن ها نشانده اند. مورخ با ملاحظه ی پهنای دیوارها و نیز علامت هایی که برای نشاندن پایه ستون ها کاشته اند، وجود این همه پایه ستون سنگی، در حالی که حتی یک قلمه ستون کوتاه را نیافته اند، طبیعی نمی بیند و بیش تر مایل است که این پایه ستون ها را انتقالی بداند.

این که از ستونها نشانهای نیافته اند درست نیست.اتفاقا تا آنجایی نشانه از ستونهای چوبی یافته اند که طرح بازسازی تزئینی آن را هم پیشنهاد می دهند.و من از کتابی کمک میگیرم که خود پور پیرار مدتها قبل ویراستار آن بوده است.

در کتاب از زبان داریوش نوشته پروفسور هاید ماری کخ(ترجمه دکتر پرویز رجبی) در مورد ستونهای عمارت خزانه توضیح می دهد:بر روی ستون پایه ها تیرک های چوبی عمودی به قطر 35 تا 40 سانتیمتر قرار میگرفت.دور این تیرک ها ابتدا شاخه هایی پیچیده میشد و سپس اندودی گلین به کلفتی 8 تا 10 سانتیمتر روی شاخه ها را میپوشاند.به این ترتیب قطر ستونها به 50 تا 60 سانتیمتر میرسید.درنهایت ستونها را به رنگهای درخشان سرخ,آبی و سفید در می آوردند که بقایای ناچیزی از این اندودهای رنگین به دست آمده است.با کمک این بقایا قادریم برداشتی از شکل و وضع ستونهای داشته باشیم.این شیوه از ستون سازی آدمی را به یاد گزارشی می اندازد که استرابون جغرافی دان یونانی که حدود آغاز میلاد مسیح می زیسته درباره خانه های بابل مبدهد))چون چوب و تخته نایاب است خانه هایشان را از تیرک نخل میسازند.این تیرکها را ابتدا طناب پیچ,سپس اندود و در نهایت نقاشی میکنند)).

این همان سبکی است که در نمای بیرونی طاق بندی عمارت خزانه نیز اعمال شده است.(از زبان داریوش-هاید ماری کخ-ص170-171)

و اما جهت آگاهی طرح بازسازی کرفتر از ستونها و نمایی از درون عمارت خزانه را تقدیم میکنم.

http://tinypic.com/nbogtf.jpg

در ادامه به عکسی که تازگی از تخت جمشید برداشته شده است نگاه میکنیم.درست در همان منطقه مورد بحث یعنی خزانه

http://i1.tinypic.com/nboh7t.jpg

 

به راستی ناصر پور پیرار شعور مخاطبان خود را چگونه تصور میکند که واضحا می گوید: ((اوباشان ایران شناس دیوارهای میانی سر حمال های سالن ها را برچیده اند، تا ضرورت زیر ستون های سنگی را، که نصب آن ها در حال حاضر هویتی شبه هخامنشی به محوطه بخشیده، الزامی بنمایانند.))واضح است که دیوارها همانطور که مرحوم سامی توضیح دادند برداشته نشده و فقط ارتفاعشان کاسته شده است.در تصویر هم که از دامنه کوه رحمت و با زاویه دید شرقی به غربی انداخته شده با فلشها نشان داده ایم که فونداسیون یا همان پی دیوارها که پور پیرار در نهایت شگفتی میگوید برداشته شده اند با همان قطر و فقط ارتفاع کمتر(که هیچ تفاوتی نمیکند) در جای خود قرار دارند.پور پیرار میگوید))ملاحظه پهنای دیوارها و نیز علامتهایی که برای نشاندن پایه ستونها ، وجود این همه پایه ستون سنگی، در حالی که حتی یک قلمه ستون کوتاه را نیافته اند، طبیعی نمی بیند و بیش تر مایل است که این پایه ستون ها را انتقالی بداند که در محوطه ی یونانی بیرون از صفه ی تخت جمشید به وفور وجود داشته.))هیچ علامتی برای کاشتن ستون وجود ندارد در قسمتهایی ته ستونها از بین رفته که در عکس دانشگاه شیکاگو نشان داده شده است.در عکس جدید هم با فلش ما ته ستونهای از بین رفته را نشان داده ایم که امروزه هم جای آنها خالی است.بنا به منطق آقای پور پیرار قسمتهایی علامت گذاری(بقایای ستونها) شده بودند تا ته ستون به جایشان کاشته شود پس چرا اتفاقی نیافتاده؟؟یا حرف پور پیرار از بیخ و بن غلط اندر غلط و مغرضانه است و کاشت  ته ستونی در کار نیست!!یا اینکه جاعلان بعد از علامت گذاری یادشان رفت ته ستون به جای علامتها قرار دهند حتی بعد از هفتاد سال از آن تاریخ!!قضاوت این موضوع را به خود شما واگذار میکنم.

و اما عکس دیگری از بخش شرقی خزانه با نمایی از ساختمان بازسازی شده که آن را حرم نامیده اند.پورپیرار این عکس را ارائه میکند ببینیم چه میگوید:

http://i1.tinypic.com/n6b387.gif

عکس ۲. بخش شرقی محوطه ی موسوم به خزانه. در این عکس نقش دو نمونه از محراب های دالبری و مقدس ایلامی را بر دیوارهای مقدم عکس شاهدید.نوشته اند: «ایران، تخت جمشید، محوطه ی خزانه، نمای بیرونی حصار شرقی، با دورنمایی از محوطه ی بازسازی شده ی حرم». به راستی که خود داری از نثار ناسزای مستقیم به تلقین کنندگان این موهومات نامعلوم، برای معرفی هویتی چنین آشکار، بسیار دشوار است. در این نمای نزدیک تر از بقایایی که در شرق محوطه و سکوی زیگورات ایلامی تخت جمشید یافته ایم، مجموعه ای از مکان های عمومی و مسکونی مورد نیاز زائران معابد زیگورات را می بینیم که تنها دو الگوی آرایشی محراب های ایلامی در محوطه ی مقدم عکس، برای معرفی صاحبان اصلی این بقایا کفایت می کند. آیا چه مقدار بی شرمی لازم است تا بر این نمودارهای محرز ابنیه ایلامی نام حصار حفاظتی تخت جمشید بگذارند؟!! در این عکس هم هیچ نمای باز سازی شده ای از مجموعه ای که خود حرم نام گذاری کرده اند، پیدا نیست و احتمال می دهم که منظور آن ها بنای سنگی در زیر سوله پنهان کرده ای بوده است، که در حال حاضر موزه می نامند!

و اما پاسخ ما

ناصر پور پیرار حصار و دیواره شرقی عمارت خزانه را با توجه به دوشکافی که بر آن دیده میشود محراب های دالبری و و مقدس ایلامی میداند!البته دلیلی برای این حرف خود ذکر نمیکند.و معلوم نیست چگونه با یک نگاه تشخیص می دهد که این دیواره محل نیایش است و آن هم از نوع ایلامی.حتما میخواهید بدانید این شکافها در دیوار چیستند؟برای پاسخ به این سئوال دومرتبه به کتاب(( از زبان داریوش)) هاید ماری کخ مراجعه میکنیم.در ص169 و 170 می خوانیم))دیوار بیرونی(خزانه) پنجره ای نداشت,اما فاصله به فاصله با پیش آمدگیهایی ستون مانند و فرو فتگیهایی با دست اندازهایی پلکانی از یکنواختی خارج میشد و میان هر پیش آمدگی ستون شکل شکافی به صورت پیکان در آورده بودند .با این شیوه از طریق بناها و معبدهای بابلی متاخر آشناییم))در حقیقت این شکافها یک عنصر معماری و در عین حال ترئینی بیشتر نیستند!نه نیایشگاه!سنت معماری بوده که در بابل متاخر دیده شده است.احتمالا آقای پور پیرار به طرقی به دیدن محرابها و نیایشگاههای ایلامی موفق شده اند که دیگر باستانشاسان در آن ناکام مانده اند.برای روشنتر شدن موضوع به یک تصویر بازسازی شده از حصار و دیواره های تخت جمشید توجه کنید.

http://i1.tinypic.com/nboqvc.jpg

گمان کنم ابهامات در مورد نیایشگاههای به اصطلاح ایلامی حل شده باشد.آیا به راستی این عنصر تزئینی و معماری در دیواره ها چه شباهتی به نیایشگاه دارد؟؟آقای پور پیرار گفته اند که هیچ بنای بازسازی شده ای تحت عنوان حرم در شکل نمی بینند و بنای سنگی بوده که در زیر سوله ای پنهان کرده اند!!گویا وقت نداشته اند که تصاویر دانشگاه شیکاگو را به طور کامل تفحص کنند.متاسفانه از ساختمان موزه قبل از بازسازی و بعد از آن عکس در سایت دانشگاه شیکاگو موجود است و نظر ایشان را نفی میکند.به این دو عکس توجه کنید:

http://i1.tinypic.com/oka3xl.jpg

http://i1.tinypic.com/oka452.jpg

یک عکس قبل از بازسازی حرم و دیگری بعد از آن است و از سوله آقای پور پیرار خبری نیست.نیاز به ایجاد اقامتگاهی دائمی برای گروه کاوش و موزه ای در تخت جمشید موجب بازسازی بخش عمده ای از کاخ ملکه شد.در اینجا بود که کرفتر(معمار تیم باستانشناسی تخت جمشید)نبوغ خود را در مقام معمار ورزیده ای با قدرت تجسم زیاد نشان داد.او خود دلایل انتخاب ساختمان مزبور را برای بازسازی بدین گونه بر میشمارد:

1-       دودرگاهی ایوان ورودی در وضعیت خوبی بودند.

2-     فقط درگاهیهای جنبی و تعدادی از طاقچه های سنگی جا به جا شده یا افتاده بودند و با امکانات موجود میشد تا در گاهیها را دوبار بلند کنندو طاقچه ها را در جای اصلیشان قرار دهند.

3-     بخش جنوبی جبهه شرقی همراه با راهروها و بخشهای مسکونیش ترتیب دادن اتاقهای متعدد لازم را با امکان رفت و آمد و ارتباط برای خانه ای مناسب گروه کاوش میسر می ساخت و تالار اصلی ساختمان کاخ ملکه که بسیار شبیه به تالار اصلی تچراست برای استقرار موزه مناسب بود.

4-       به کاخ ملکه می شد با وسائل نقلیه رفت و آمد کرد و این خود نه تنها برای حمل و نقل مصالح بلکه برای رفت و آمدهای بعدی مزیت بزرگی بود.

5-     ارتفاع کف مسطح کاخ ملکه 8/5 متر بود و سقفش پایینتر از ایوان کاخ هدیش قرار داشت و بدین ترتیب در پایینترین سطح سکوی تخت جمشید واقع شده بود و به همین دلیل به نظر می رسید که بخش بازسازی شده کاخ در منطقه جنوبی سکو چون بنای جدیدی در میان ویرانه ها جلب نظر نمیکند و ساختمان بازسازی شده از دشت دیده نمی شود.هرتسفلد به این ویژگیها توجه کرد و تصمیم به بازسازی کاخ ملکه گرفت.کرفتر قبل از عزیمت به ایران در زمستان 1310 وسائل و تجهیزات مورد نیاز را برای بازسازی یکی از دوکاخ مورد نظر,تچرا یا کاخ ملکه سفارش داده بود که عمدتا عبارت بودند از ابزار مکانیکی برای جا به جا کردن سنگها,مثلا جرثقیل چند کاره برای بلند کردن سنگهایی تا وزن ده تن,سه چرخه و نوردهای فولادی برای حمل تخته سنگها که می بایست در بوشهر تخلیه شوند .بدین ترتیب کار بازسازی کاخ ملکه آغاز شد و باید گفت که کرفتر در بازسازی به حفظ شکل ساختمان اصلی عصر هخامنشی بسیار وفادار مانده است.کار او نشان دادکه می توان حتی با امکانات ساده که معماران هخامنشی 25 قرن پی در اختیار داشتند چنین ساختمانهای عظیمی را برپا کرد.(مجله باستانشناسی و تاریخ-شماره پیاپی 19-تاریخ انتشار آبان –75)

امیدواریم آقای پور پیراراستدلالهای خود جهت پنهان کردن بنای سنگی حرم یا کاخ ملکه در زیز یک سوله را برای ما شرح دهند!!

حال دیگر تصویری که پور پیرار درباره آن سخن رانده را بررسی میکنیم.

http://i1.tinypic.com/n6b3pt.gif

ناصر پور پیرار در توضیح این عکس می نویسد:

عکس ۳. بخش دیگری از ابنیه ی ایلامی قسمت شرقی محوطه ی موسوم به خزانه. به گمان من این همه زیر ستون سنگی و بدون حتی یک نیم قلمه ستون، ایجاد فضای شبه هخامنشی در یک محوطه ی ایلامی است. در عکس به خوبی معلوم است که ایران شناسان کلاش مشغول برچیدن یک دیوار حمال میانی و کاشتن زیر ستون به جای آنند تا از نظر فنی، لزوم و ضرورت این زیر ستون ها را تلقین کرده باشند. در ابنیه ای که در انتهای عکس برپاست، پاره ای از دیوارهای حمال میانی درجای خودقراردارد.نوشته اند: «ایران، تخت جمشید، خزانه، سالن ۴۱، در نگاهی به شمال و شرق». بدون کم ترین اعتنا به توجیهات و توجهات و نام گذاری آنان، کافی است به این دیوارهای بلند و عریض خشت و آجری چشمی بیاندازیم تا معلوم شود که این ابنیه نه فقط کم ترین ارتباطی با معماری سنگی هخامنشی ندارد، و نه فقط با هیچ تمهیدی حصار نامیدن آن ها ممکن نیست، بل از مجموعه ای زیستی و تدارکاتی با محیط ها و محوطه های متنوع خبر می دهد که با استفاده از مصالح بومی برای مقابله با شرایط دشوار جغرافیای محل ساخته اند. باستان شناسان مغرض و مکار یهودی، که این ابنیه را از زیر آوار بیرون کشیده اند، درباره ی این محوطه ی معروف به خزانه چندان مهمل به هم بافته اند، که گردش چند باره ی این مجموعه ابنیه، از شرق به غرب و از جنوب به شمال، در عهد هخامنشیان، فقط یکی از مضحک ترین آن هاست!!! دسترسی به اشیایی که آن ها در این محوطه ی پهناور و کهن یافته اند، جز یکی دو پاره آثار مفرغی ایلامی هنوز میسر نبوده است و درباره ی همان چند پاره شیء غیر هخامنشی که به عنوان یافته هایی از این مجموعه عرضه می کنند ، از آن که کاملا متعلق به مردم پیش از هخامنشی است، توضیح داده اند بقایای اشیایی است که سربازان هخامنشی در جنگ ها، از بومیان ایران کهن به غنیمت می گرفته اند!!!!

پاسخ به این ادعای پور پیرار

در رابطه با پیدا نشدن آثار ستونها توضیح دادیم که بقایایی از ستونها یافت شده است ولی اینکه چیزی از ستونهای چوبی بعد از 25 قرن باقی نماند عجیب نیست.حال باید از پور پیرار پرسید که آیا برای همفکران خود تبیین کرده است که بعضی از کاخها ستون چوبی داشته است یا خیر؟؟من که فکر نمیکنم واما شاه بیت غزل: ایرانشناسان کلاش مشغول برچیدن یک دیوار حمال میانی و کاشتن زیر ستون به جای آنند تا از نظر فنی، لزوم و ضرورت این زیر ستون ها را تلقین کرده باشند.کاملا مشخص است که در دو ترانشه به موازات یکدیگر حفاری شده است و در این میان فضایی از حفاری هردو ترانشه مستثنا مانده و توده ای خاک به شکل دیواره باقی مانده است.به عبارتی تلی را فرض کنید که دوطرف آن را حفاری میکنند و می تراشند و قسمت مرکزی را دست نخورده باقی میگذارند.توده ای خام مثل دیواره در میانه باقی می ماند.و این چیزی است که در این تصویر اتفاق افتاده است ودر مرحله پایانی حفاران قسمت مرکزی را هم خاکبرداری و بررسی میکنند و هیچ دیواری هم در بین نیست.فقط عجیب است که این افراد چنان کودن بوده اند که از کلاشی خود عکس تهیه کرده و آن را در دسترس همگان قرار داده اند.بقیه گفته های پور پیرار در این پارگراف شعار بوده و فاقد مبناست.من در هیچ جا نخوانده ام که خزانه تخت جمشید در جهات مختلف گردش کند !!امیدوارم آقای پور پیرار منبع خود را در باب گردش و چرخش خزانه بیان کنند.چیزی که ما خوانده ایم این است که خزانه در چند مرحله(3 مرحله) ساخته شده و توسعه یافته است.برای اطلاعات بیشتر ایشان را به خواندن کتاب از زبان داریوش که خود ویراستاری کرده اند دعوت میکنم.(از زبان داریوش-ص 168)

ادعای دیگر پور پیرار:

نوشته اند: «ایران، تخت جمشید، استحکامات، گذرگاهی در شرق دیوار شمالی صفه». دزدان دریایی دانشگاه شیکاگو، که با لباس مبدل حفار و باستان شناس، به اقیانوس تمدن ایران کهن وارد شده اند، بدون هیچ رحمی، این چشم درخشان دیدار از هستی ایلامیان کهن در فارس کنونی را، از حدقه درآورده اند و درحال حاضر خاک اندازی از خاک این گذرگاه و نظایر آن را در محوطه ی شمالی خارج از صفه ی تخت جمشید باقی نگذارده اند! آیا سازمان عریض و طویل میراث فرهنگی از این آثار نابود شده بی خبر است، که هنوز هم همین الواط به سیمای ایران شناس درآمده را به کشور فرا می خواند و از آن ها قدردانی می کند؟! برای مورخ مسلم است که اگر کارشناسان دانشگاه شیکاگو، قادر می شدند این بقایای آشکارا ایلامی و آن چه را در قسمت جنوب شرقی تخت جمشید قرار داشت، با هر تمهید، به هخامنشیان منتسب کنند و متعلق بدانند، اینک شاهد آرایش هر روزه ی آن ها بودیم و دچار سرنوشت انهدام نمی شدند. اما حالا سئوال این است که صرف نظر از تعلق و تملک این بقایا، به این یا آن قوم و سلسله و تمدن، بی شرفانی که به صورت باستان شناس از دانشگاه کنیسه و کلیسایی شیکاگو به ایران اعزام شده اند، با چه مجوز و به چه دلیل دست به تخریب آن ها زده اند؟!

http://i1.tinypic.com/nbowzl.jpg

پاسخ:

خوانندگان گرامی تصویر کامپیوتری بازسازی شده همین دیواره را ملاحظه کردند.این باقیمانده های خشتی و پی دیوارها  و مرمت و سرانجام آنها را مرحوم علی سامی توضیح کامل دادند که بالاتر ذکر شد(کاهش ارتفاع دیوارهای خشتی)و نیاز به تکرار دوباره نیست.ادعای ایلامی بودن هم چنان منطقی و محکم است که بنده نمیدانم به چه صورت پاسخ دهم!!!پور پیرار حتی نمیداند که باستانشناسان دانشگاه شیکاگو کوچکترین تصرفی در این دیواره ها نداشته اند و چندین سال بعد بنگاه علمی تخت جمشید در راستای مرمت و حفاظت در عملی درست و به جا به کاهش ارتفاع دیواره ها اقدام کرده است.از این رو تمام نفرینهای خود را نثار اشمیت و دار ودسته اش میکند!!

ادعای دیگر پور پیرار:

http://i1.tinypic.com/nbou2t.jpg

در سایت دانشگاه شیکاگو ثبت است، نوشته اند: «ایران، تخت جمشید، استحکامات،حفاری دیوار، با نگاه از تل های کوچک سمت جنوب شرقی». دانشگاه شیکاگو بر این بقایا بدون اندک اشاره ای به صاحبان اصلی آن، که ایلامیان اند، برای گم کردن رد، نام بی معنای «استحکامات» گذارده است. با اندک دقتی، همان شکاف های فلش شکل و همان نقش محراب های مطبق را، که پیش تر در بقایای ایلامی به اصطلاح محوطه ی خزانه دیده بودیم، در دیوارهای سمت راست این تصویر هم خواهید یافت. ورودی های متعدد به درون اتاق های عزلتگاه مانند، اهمیت شناسایی دقیق این محوطه را معلوم می کرد، اگر ایران شناسان یک چشم و بی چشم و روی دانشگاه شیکاگو، اجازه ی بقا به این بقایا می دادند و تا آخرین خشت و آجر، بر نمی چیدند!

 

پاسخ:

استحکامات چیستند؟؟بهتر است روایت دیودور سیسیلی را از ورود اسکندر به تخت جمشید بخوانیم.البته بخشی که مربوط به توصیف تخت جمشید است.(پیرنیا-جلد دوم-ص 1274)((دیودور گوید بی مناسبت نیست که از قصر عالی این شهر چند کلمه بگوییم.ارگ خیلی بزرگ بود و آنرا سه دیوار احاطه داشت.اولی که گران تمام شده و به ارتفاع شانزده ارش بود به برجهایی منتهی میشد.دومی که مانند اولی بود ارتفاعش به 32 ارش می رسد.سومی که مربع بود شصت ارش ارتفاع داشت.این دیوار را از سنگ خارا ساخته بودند و چنین به نظر می آمد که اعتنایی به زمان ندارد.هرکدام از اضلاع دیوار دارای دروازه ای بود از مفرغ و در پهلوی هر دروازه محّجری به بلندی بیست ارش.در مشرق به فصله چهار پلطر(120 متر) کوه شاهی است و مقبره شاهان در آنجاست.این سنگی است که در درون آن دخمه هایی کنده اند تا تابوت ها را در آنجا نهند.هیچگونه معبری که با دست انسان ساخته شده باشد به درون آن هدایت نمیکند و تابوت ها را به وسیله ماشینی به درون دخمه سرازیر میکنند.اما درون قصر عبارت بود از منازل عدیده که برای شاهان و سرداران ساخته شده بود واثاثیه قیمتی داشت.اطاق های خزانه را خیلی محکم ساخته بودند.))دیوار سوم بدون شک شامل خود سکو و صفه میشده است اما دیواره اول و دوم.در حوالی دروازه اصلی و لبه های غربی صفه باد و برف وباران بیست و پنج سده ی گذشته دیوارها را از بیخ وبن ویران ساخته است.گل و لای حاصل از خرابی دیوارها در پای صفه را انباشته است.اما در سمت شمال و بر فراز کوه که تا ارتفاع ۵/۹۱ متری می رسد هنوز از دیوارها در حدود ۷۳/۱۳متر برقرار است۳۰/۱۸. متر ارتفاع حصار که ((کلی ترخوس)) نقل میکند به هیچ وجه اغراق نیست.حصار دوجداره ودارای انواع جان پناه و روزنه بود.(ایران در شرق باستان-ارنست هرتسفلد ص 232)در واقع این عکس باقیمانده همان دیواره و استحکامات شمالی است.به خلاف گفته پور پیرار پلان  نقشه استحکامات به طور شایسته ای طراحی و ثبت شده است  و آنها را خشت به خشت و آجر به آجر از میان نبرده اند.پلان استحکامات شمالی را می توانید در قسمت شمالی تخت جمشید در تصویری که آورده ام مشاهده کنید.حتی تصاویر بازسازی شده از آن هم ارائه شده است(پیشتر توسط فردریش کرفتر) که از سایت بازسازی دیجیتالی تخت جمشید نمونه می آورم.آن نقشهای به اصطلاح محراب مانند و فلشها را کامل توضیح داده ایم و ادعای پور پیرار درباره نیایشگاه دانستن یک دیواره کمی فرو رفته که به صورت ممتد تکرار شده است فقط خواب و خیالپردازیست.

http://i1.tinypic.com/nd1pom.jpg

http://i1.tinypic.com/oka6ol.jpg

و اما آخرین موردی که به آن می پردازیم :

http://i1.tinypic.com/n6b5aw.jpg

 

عکس ۳. تصویری از بقایای معابد ایلامی، در آخرین صفه ی زیگورات تخت جمشید، که برای مقایسه با بقایای خشت و گلی پاسارگاد آورده ام.

در عکس بالا و در محل اشاره ی فلش شماره ی یک و محوطه های اطراف آن، با مانده های بناهای خشتی و بدون سنگ و ستون آشنا می شوید که اشمیت از مرتفع ترین صفه ی زیگورات تخت جمشید و کنار بنای سنگی تچر داریوش برداشته است. یک مقایسه ی تصویری ساده میان این بقایا و چند نمونه ی دیگر، که در زیر معرفی خواهم کرد، با تصویر هوایی پاسارگاد، معلوم می کند که بقایای اولیه ی ابنیه ی کورشی موجود، در محوطه شماره ی ۲ پاسارگاد، قبل از دست کاری هایی که به آن رسیدگی خواهم کرد، مانده هایی از ابنیه ی خشت و گلی ایلامی بوده است!

پاسخ:

قسمتهای زیادی از تخت جمشید قبل از حفاریها زیر خاک بود و با شروع حفاریها غبار و خاک قرون از بناها زدوده شده و قسمتهای جدیدی مشخص و کشف گردید ولی با این وجود قسمتهایی جزئی بر روی سکو وجود دارد که هنوز خاکبرداری نشده است وزیر خاک ماندن آنها دلیلی بر ایلامی بودن آنها نیست.تا قبل از حفاریها کسی از وجود پلکان شرقی آپادانا با نقش برجسته های بی نظیرش مطلع نبود.شاید اگر پلکان شرقی حفاری نمیشد آقای پور پیرار فلشی بر آن میکشیدند و میگفتن بازمانده آثار ایلامی در تخت جمشید ولی متاسفانه حفاری شد و آثار هخامنشی بودند آنهم آثاری که بسیار خوب حفظ شده بودند.این تل خاک که اقای پور پیرار با فلش مشخص کرده اند امروزه هم دست نخورده است و در میان بناهای تخت جمشید به انتظار حفاری مانده است.در عکس رنگی و جدیدی که بالاتر از خزانه تخت جمشید به شما نشان دادم این محوطه دست نخورده را در کادری نشان داده ام.از این رو هیچ مساله غیر عادی یا موضوع عجیبی نیست به خلاف آن چیزی که ناصر پور پیرار و همفکرانش تلاش میکنند تا به همگان نشان دهند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد